توماس آکویناس

توماس آکویناس

  توماس آکویناس اهل ایتالیاست. وی در 1227 میلادی در یکی از خاندانهای نجبا زاییده شد و خون او مرکب بود از دو نژاد رومی و آلمانی. وی جزو فرایارهای دومنیکن درآمده بود بدان امید که به پاریس و کولونی برود و در آنجا در حلقه درس آلبرتوس ماگنوس که او نیز راهبی دانشمند از همان سلسله و از بزرگترین رجال جامع عصر خود بود در آمده تحصیلاتخود را تکمیل سازد.

وی روزگاری در آن دو شهر بزرگ به تعلم مشغول بود و بالاخره به ایتالیا بازگشت و در آنجا به تألیف آثار و کتب بزرگ پرداخت. این آثار هم اکنون بهترین تحریرات کلامی کلیسای کاتولیک روی است. از آن جمله دو کتاب مهم تألیف کرد: یکی رساله ای در رد امم کافر و دیگر مختصر الاهیات و رساله ای در علم لاهوت.

  این دانشمند روحانی در تحقیقات خود همواره کوشیده است که مابین عقل و الهام یا فلسفه و لاهوت و یا ارسطو و مسیح تلفیق کند و معلوم سازد که عقل غریزی و ایمان مراحل مختلف امری مستور هستند که متمم و مکمل یکدیگرند. عقل غریزی یا انسانی که مورد بحث و کلام ارسطو است می تواند به مراتب عالی و مدارج متعالی صعود کند. تا به حدی که از دایره عالم طبیعی قدم فراتر نهاده به مرحله وجود باری تعالی پی ببرد. از اینرو، انسان به قوه عاقله به سعی و سلوک خود می تواند وجود واجب را اثبات کند. و برای اثبات این قضیه به 5 طریق استدلال می تواند کرد: 1- اعتقاد به راه یافتن از متحرک به محرک 2- ضرورت وجود علت اولی 3- پی بردن از امکان به واجب 4- تعیین مراتب در موجودات و 5- استدلال علمی کلامی که از وجود و طرح نفس ناطقه و کامل در عالم خلقت مشاهده می شود. عقل نه تنها بدین احتجاجات پنجگانه به وجود باریتعالی نائل می گردد بلکه بدون استعانت از قوه ربوبی عقل انسانی می تواند به سعی و مجاهده به سرمنزل کشف حقیقت الهی برسد و به واسطه استعمال منطق درک کند که خدایی پاک و منزه وجود دارد. واحدی لایتغیر و کامل مطلق که منبع نیکی ها و خیرات است و به همین دلیل دارای شعور لایتناهی و علم و احسان و قدرت و مشیت لایتناهی است.

  ولی با همه اینها عقل غریزی نمی تواند بیش از آنچه قضایای کلی طرح کند قدمی فراتر گذارد و نمی تواند به کنه اعمال خداوند در طی تاریخ پی ببرد مگر اینکه قوه الاهی نیز به نیروی عقل منضم گردد و از معرفت و علم باریتعالی مایه گیرد. بنابراین، بالضروره باید فقط از سرچشمه وحی و الهام مدد یابد و بداند که حقیقت تأویل سرگذشت غم انگیز هبوط آدم چیست و چگونه شد که ابوالبشر مرتکب گناه گردید که ابد الآباد دامنگیر اعقاب اوست و نیز به کمک وحی است که عقل می تواند به حقایق تجسم الاهی و توبه و کفاره و بالاخره مسأله ثالوث راه یابد و به کنه حقیقت عفو لطف الاهی به وسیله مقدمات پنجگانه می رسد و به بعث بعد از مرگ جسد و روز قیامت و حقیقت جهنم و برزخ و بهشت آگاهی حاصل می کند. بنابراین، تنها ایمان کبتنی بر وحی و الهام است که انسان به وسیله آن می تواند اموری را درک کند که مافوق قوه عقل است.

  با همه اینها ایمان احتیاج به عقل دارد و هیچ چیز را که مورد قبول عقل نیست نمی توان به وسیله ایمان قبول کرد. تحقیق و بررسی بیطرفانه در الهامات دین مسیح ثابت می کند که آنها هیچ یک متناقض و مغایر با عقل نیستند بلکه از تمام جهات مطابق و موفق عقل هستند.

  توماس آکویناس به همین سبک استدلال سعی کرده علم فلسفه را با علم لاهوت با هم تلفیق کند و از عالم حسی شروع کرده به نیوری مدارک عالیه یعنی عقل به سوی مسأله معرفت الاهی پیش برود و علم لاهوت را با حقایق الهامی غیبی که از ناحیه باری تعالی صادر گردیده و به عالم محسوسات و بشریت رسیده است بحث و فحص نماید و بالاخره ثابت می کند که هر دو سیستم یعنی وحی و منطق متمم یکدیرند.

  همچنین در باب مسأله بشریت آکویناس مبادی ارسطو را با الهامات عیسوی در هم آمیخته است. یعنی از یک طرف مانند ارسطو گفته است که جسم و روح یعنی ماده و صورت اساسا محتاج یکدیگرند و جسم بدون روح قابل بقا نیست و روح نیز گرچه باقی و فناناپذیر است بدون جسم ذات و هویت فرد انسانی را ظاهر و متمایز نمی کند و تحولات در نفس او ایجاد نمی سازد و از روی این مقدمه قضیه بعث بعد از موت را که از الهامات دین است ثابت کرده است.

  خلاصه سیستم و روش ترکیبی که توماس آکویناس بانی آن است به قدری عام و به قدری نرم و قابل قبول است که از اول تا آخر آن مورد قبول کلیسا قرار گرفت. به علاوه علم نیز همان را برای کشف حقیقت لازم شمرد. در نظر او خداشناسی مقام اعلا دارد ولی برای مبادی انسانی و عالم طبیعت نیز شأن و مکان مهم قائل گردیده است.

برگرفته از کتاب تاریخ جامع ادیان، جان بی ناس، ترجمه علی اصغر حکمت