عشق در یهودیت

  عشق در یهودیت

  از آنجاکه عشق الهی بیش از هر چیز محصول سنت یهودی- مسیحی است،(22) جا دارد که خطوط کلی آموزه ها و تعالیم اصلی یهودیت و مسیحیت در باب عشق ترسیم گردد. هم در کتاب مقدس یهود و هم دوران پس از کتاب مقدس، ارتباط خداوند با قوم بنی اسرائیل بر محور عشق می چرخد.(23) گرچه در مکتوبات یهود، تا پیش از قرون وسطی(24) هیچ نظریه ای در باب عشق الهی وجود ندارد، برخی مضامین پرمعنی اغلب تکرار می گردد. در ادامه به عشق انسان به خداوند و عشق خداوند به انسان، اسباب و موجبات هر دو نوع عشق و ظهورات هر یک، بیشتر خواهیم پرداخت.

سفر تثنیه، برای بسیاری از مراجع بعدی منبعی مهم محسوب می گردد. بنی اسرائیل خداوند را به موجب خواست او(25) و به علاوه امر و فرمانش (26) دوست می دارند. افزون بر این عشق به خدا خود را از راه عمل به احکام الهی، نشان می دهد.(27) اندیشمندان این نوع از عشق را که به واسطۀ ادای فرایض، اطاعت امر و تسلیم شدن به ارادۀ الهی ظاهر می گردد، نوموس [1] می خوانند. اجرای اوامر الهی، نشان دهندۀ اطاعت از اوست. زیرا این اوامر بیانگر ارادۀ الهی اند. گردن نهادن به مشیت خداوند با پارسایی و تدین نیز خود را نشان می دهد. این پارسایی و تدیّن تا حد آمادگی مؤمن برای جانفشانی یا ایثار محبوبترین داشته های خود به منظور جلب رضای خداوند، می تواند پیش رود. از اینرو، تعجبی ندارد که ابراهیم بهترین مظهر این نوع از عشق است.(28) گرچه ابراهیم در سفر پیدایش ( باب 22، آیه 13 ) خائف از خداوند نامیده می شود لیکن در سنت پس از کتاب مقدس، رضای او به قربانی کردن فرزندش، عالیترین مصداق عشق به خداوند تلقی می گردد.(29) اسحاق نیز به همین ترتیب به خداوند مهر می ورزد و یعقوب نیز عاشق خداوند محسوب می شود.(30) بنابراین در راه عشق الهی، مؤمن- برای نمونه ایّوب- باید خود را برای مصایب و تحمل صبورانۀ (31) آنها آماده سازد و این رأیی است که آن را بعداً می توان در ادبیات صوفیانه یافت.

  مؤمن هر آنچه از محبوب بدو می رسد، دوست دارد و بدین سبب تورات را دوست دارد و آن را مطالعه می کند. سرایندۀ مزامیر می گوید:(32) « شریعت تو را چقدر دوست می دارم، و این تمام روز در تفکر من است » ( باب 119، آیه 97) بدین سبب است که عشق مؤمن به خداوند، با تأسی و تقلید از اوصاف او، ابراز می گردد.(33) به هر حال، تورات خود علّت عشق به خداوند است. در سدر الیاهو ربا [2] ، مدراشی [3] که احتمالاً تاریخ آن به قرن دهم بر می گردد، گفته شده است که اگر غیر یهودیان می توانستند به معنای عمیق تورات پی ببرند، عاشق خداوند می شدند. این مدراش همچنین بیان می دارد که بنی اسرائیل به خاطر عشقشان به خداوند آماده بودند بار اجرای احکام الهی را بر دوش کشند.(34)

  بنی اسرائیل، خداوند را به سبب معجزاتی که برای آنها انجام داده است و در مجموع به خاطر عظمت و قدرتش دوست می دارند.(35) در دعای صبحگاهی ایّام هفته، گفته می شود که فعل خداوند انسان را عاشق او می کند: « به راستی که تو ما را تا ابد به نام بلندت نزدیک ساختی، تا سپاس های ثناجویانه به تو پیشکش کنیم و عاشقانه به یگانگی ات اقرار آوریم.»(36) جای دیگری در همین دعا گفته می شود که خداوند قلب مؤمن را از عشق و خشیت خود لبریز خواهد کرد.(37) همین معنا در دعای مصحف روش حودش [4] تکرار می شود: « تو برای آنها عشقی لایزال خواهی آورد. »(38) اما گاه چنین می نماید که مؤمن خداوند را به شکل خود انگیخته، بدون دلیل، یعنی بدون توقع پاداش، دوست می دارد یا باید دوست داشته باشد. میشنا در اپوت [5] (39) می گوید: « مثل خدمتکارانی که ارباب خود را از سر دریافت مزد خدمت می کنند نباشید، در عوض همچون خدمتکارانی باشید که ارباب خود را نه به خاطر دریافت مزد خدمت می کنند. و بگذارید خشیت الهی بر شما سایه افکند.»(40) در اینجا واژه «عشق» به کار نرفته است اما ربی ها در تفسیر خود از این عبارت آن را وارد می کنند.(41) همین مضمون در کتاب در مورد قوانین جزئی [6] اثر فیلون و مدراش تادشه [7] ، یافت می شود. هر دو منبع، قربانی سوخته ( یا نذر ترفیع – عولاه [8] (42) ) را اظهار عشق بی غرضانه به خداوند تلقی می کنند.(43)

  اکنون به عشق خداوند به بنی اسرائیل می پردازیم و این موضوع را هم مانند عشق بنی اسرائیل به خداوند به علل و ظهوراتش تقسیم می کنیم. سفر تثنیه در این مورد نیز نقش مهمی ایفا می کند. یکی از علل عشق خداوند به بنی اسرائیل، محبت او به پدران آنها و سوگندی است که در برابر آنان یاد کرده است: « و از این جهت که [ خداوند ] پدران تو را دوست داشته ذریّت ایشان را بعد از ایشان برگزیده بود...» (سفرتثنبه، باب 4، آیه 37) اینکه برگزیدن خداوند به معنای عشق اوست(44) در این آیات اثبات می شود: « خداوند دل خود را با شما نبست(45) و شما برنگزید از این سبب که از سایر قومها کثیرتر بودید، زیرا که شما از قومها قلیل تر بودید لیکن از این جهت که خداوند شما را دوست می داشت و می خواست قسم خود را که برای پدران شما خورده بود بجا آورد....» (سفر تثنیه،باب 7، آیه 7-8)

  عشق خداوند که نشأت گرفته از سوگند او به پدران است، با اینکه به همۀ افراد بنی اسرائیل اعم از خوب و بد، معطوف است، لیکن این مطلب نیز بارها مطرح می گردد که خداوند دوستداران خود، یعنی نیک کرداران را دوست می دارد. به طور مثال کتاب امثال سلیمان ( باب 8، آیه 17 ) را ملاحظه کنید که می گوید: « من دوست می دارم آنانی را که مرا دوست می دارند و هر که مرا به جدّ و جهد بطلبد مرا خواهد یافت.»(46) در مزامیر(باب 146، آیه8) آمده است که: « پروردگار چشمان کوران را باز می کند خداوند خم شدگان را برمی افرازد خداوند عادلان را دوست می دارد. » ملحقات کتاب مقدس نیز این عقیده را بیان می کند که خداوند، مظلومان و رنج دیدگان را دوست می دارد.(47) همچنین خداوند کسی را که تورات را خالصانه بخواند، دوست می دارد. ربی مایر [9] گفته است: « کسی که به مطالعه خالصانه تورات اشتغال ورزد، شایسته چیزهای زیادی است....او دوست و محبوب خوانده می شود...»(48) به هر روی آنگونه که در متون کتاب مقدّس و پس از دوران کتاب مقدّس آمده است، عشق خداوند به بنی اسرائیل گاه بدون علت و بدون سابقۀ هیچ عملی از انسان، بوجود می آید. خداوند در پیشگویی هوشع ( باب 14، آیه 5 ) می گوید: « ...ایشان را مجّانا دوست خواهم داشت.» در کتاب ارمیا، ( باب 31، آیه2 ) عشق خداوند به بنی اسرائیل همچون عشقی جاودانه جلوه گر می شود، و در نتیجه خداوند آنها را صرف نظر از اینکه چه می کنند، همواره دوست می دارد. عشق ازلی، مشروط و مقید به هیچ اوضاع و احوالی نیست. در ملحقات کتاب مقدس (باروک ، ج 1، 3.78) نیز این دیدگاه آورده شده است: «...خداوند ما را از ازل دوست می داشت...» در حکمت سلیمان (24.11)گفته آمده است: « تو همۀ موجودات را دوست می داری و از هیچیک از مخلوقات خود تنفر نداری. » بدین سبب عشق خداوند به انسانها به کردار آنها بستگی ندارد، و این رأیی است که تداعی گر مفهوم آگاپه است و ما به زودی آن را بررسی خواهیم کرد. به هر روی کلیت و عمومیت عشق خداوند که بارها و بارها در ملحقات کتاب مقدس مطرح می گردد، در تلمود و مدراش چندان بر آن تأکید نمی رود. در سخنی از ربی آکیوا [10] جوانب کلی و جزئی عشق خداوند با هم توأم می گردند: « انسان دوست داشته شده، زیرا بر صورت خداوند خلق گردیده است... قوم بنی اسرائیل محبوب اند، زیرا آنان فرزندان آن یگانه همه جا حاضر قلمداد شده اند...» امّا عشق خداوند به بنی اسرائیل، ترجیح داده شده است.(49)

عشق خداوند به بنی اسرائیل به طرق مختلفی بیان شده است، که مهمترین آنها برگزیدگی این قوم است ( سفر تثنیه، باب 4، آیه 37 ). در مراسم عبادی، یعنی در دعای صبحگاهی ایّام هفته، انتخاب و برگزیدن خداوند صراحتاً بیان می گردد: « تو ما را از میان همه اقوام و زبانها برگزیدی »(50) در دعای مربوط به اعیاد، این برگزیدن با عشق برابر است: « تو ما را از میان همه اقوام برگزیدی، تو ما را دوست داشتی، و محبت ما را به خود جلب کردی. » (51) انتخاب خداوند به نوبه خود با نجات بخشیدن بنی اسرائیل از مصر از سوی او ، مرتبط است؛ بنا به گفته هوشع ( باب 11،آیه 1 ) : «هنگامیکه اسرائیل طفل بود او را دوست داشتم و پسر خود را از مصر فراخواندم.»

  عشق خداوند از خلال درد و رنجی هم که او برای محبوبش ببار می آورد، ظهور می یابد. او در مقام پدر، فرزندش را برای اصلاح و تربیت تنبیه می کند. این نوع از رابطه تبیین می کند که چرا عاشق باید فرمانهای معشوق را اطاعت کند. اساس این نظریه کتاب امثال ( باب 3، آیه 11-12 ) است: « ای پسر من تأدیب خداوند را خوار مشمار و توبیخ او را مکروه مدار زیرا خداوند هر که را دوست دارد تأدیب می نماید. مثل پدر پسر خویش را که از او مسرور می باشد. » (52) این رأی در مزامیر و کتاب ایوب و در مکتوبات پس از دوره کتاب مقدس، در مدراش و تلمود تکرار می شود.(53)

به طور خلاصه در متون کتاب مقدس و پس از کتاب مقدس، دیدگاههای متعددی در باب عشق خداوند به انسان و عشق انسان به خداوند می یابیم، لیکن اینها در هیچیک از آثار مذکور به عنوان نظریه عشق، تبلور نیافته اند. اما، چنین پیداست که برخی از نشانه های این مضامین (نوموس، آگاپه، و حتی اروس(54) ) که ما آنها را در مسیحیت و اسلام می یابیم قبلاً در متون کهن یهود یافت شده است. بحث بعدی ما در باب عشق در مسیحیت بر اساس عهد جدید است.


  [1] Nomos

  [2] Seder Eliyahu Rabba or Tanna de-be Eliyahu

  [3] Midrash

  [4] Rosh Hodesh

  [5] Avot

  [6] Philo`s On Particular Laws

  [7] Tadsheh

  [8] Olah

  Rabbi Meir [9] ، یکی از مقدسان صاحب کرامت که آرامگاهش نزدیک چشمه های آب گرم دریاچه طبریه است. (م)

  [10] Rabbi Akiva

برگرفته از کتاب عشق الهی در عرفان اسلامی، نوشته بنیامین آبراهاموف، ترجمه مرضیه شریعتی، انتشارات حکمت، تهران، 1388