رونمایی از کتاب فروغ معرفت با حضور خانم دکتر طباطبایی

نشست علمی «نگاهی به مصباح الهدایه امام خمینی (س)» و رونمایی از کتاب «فروغ معرفت» پیش از ظهر پنجشنبه (6 آبان 95) در دفتر قم مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) برگزار شد.

دکتر فاطمه طباطبایی در این نشست فرمودند: خدمت شما اساتید گرامی و حضار محترم سلام عرض می کنم و از زحمات ارزنده استاد محترم حجه الاسلام و المسلمین  جناب آقای یزدان پناه و همکار محترمشان حجه الاسلام  جناب آقای هلالیان  به سهم خودم به عنوان دانشجوی عرفان امام  تشکر می کنم . همچنین از مسئولان محترم موسسه  تنظیم و نشر آثار امام  نیز تشکر ویژه دارم که چنین  فرصتی را فراهم کردند و آرزو می کنم شاهد تألیفاتی  از جناب استاد و همکاران علمی ایشان در بازخوانی آثار عرفانی امام باشیم . 

 از همه شما عزیزان خواهش می‌کنم  برای  شادی روح امام بزرگوار  و فرزندان گرامیشان بویژه حضرت آیت الله مرحوم حاج آقا مصطفی که در همین ایام آن حادثه ناگوار اتفاق افتاد اما با لطف و عنایت الهی  به برا نگیخته شدن احساسات مردم علیه استبداد منجر شد  صلوات و فاتحه ای نثارکنیم .

جلسه به مناسبت رو نمایی از کتابی در حوزه  عرفان اسلامی است.  نویسنده آن امام خمینی عارف واصلی است که  با دو بال  علم و عمل در مسیر درک درست و کشف حقیقت گام برداشت و  در عین زهد ورزی و خلوت با حق،  به عزلت و انزوا نرفت وعمرخود راباایمان به خدا وبندگی خدا گذراند و دیگران  را نیز از ثمرات عرفانش از وجوه مختلف بهره مند ساخت.

ایشان در مقدمه این کتاب  خواننده خود را مخاطب قرار می دهند و می نویسند:

 دوست دارم در این رساله  مطالبی را برای تو آشکار کنم .سپس فهرستی از مطالب مهم این کتاب را برمی ودر پایان این مقدمه  می نویسند :

 ثم نُهدی  الیک هدیهٌ عرفانیه " هدیه عرفانی به شما خواهم داد وآن هدیه را  تعریف می کنند:

" هی کشفُ السرّ ِعن قوسَیِ الوجود فی سلسلتی النزول والصعود فی دائره ملکوتیه ،یستفاد منهما قوسان وجودیتان تنقسمان بقطاع یقینیه .وشایسته است که نام آنرا "مصباح الهدایه الی الخلافه والولایه" بگذارم

هدیه عرفانی امام  اِخبار و پرده برگرفتن از  اسراری است که در  دو قوس  نزول وصعود و یا دایره وجود مطرح است که به قطعه هایی یقینی تقسیم شده است

 ازانتخاب نام کناب روشن می شود که مهم ترین  و ارزنده ترین هدیه امام،  راز گشایی از مسئله خلافت و ولایت  در دو قوس نزول و صعود  است .

رئیس انجمن علمی عرفان اسلامی ایران ادامه دادند: من در این قسمت به اندازه وقتی که در اختیار دارم  و به اندازه درک و فهم اندکم اما با اشتیاق  و علاقه وافر به گشودن  این هدیه روحانی  پیر راه یافته به حقیقت،  می پردازم  و آن را در دوساحت قوس نزول و صعود مطرح می کنم

الف)  قوس نزول

 امام خمینی در این کتاب از خلفائی  سخن می گویند که در هر عالمی از عوالم رسالتشان اِظهارکمالات حضر ت ربوبی است .عالی ترین و والاترین خلیفه ها فیض اقدس است که  نور حضرت غیب الغیوب را در ساحت اسما و صفات  می پراکند .سپس به اِظهار وجود و بسط و اکمال موجودات  می پردازد.  از اینرو  امام هم از مقام خلافتی که  در صقع ربوبی ( حضرت احدیت  و واحدیت)  مطرح استسخن می گویند و هم از خلفائی که در عالم عین و جهان ناسوت مطرح است و خداوند فرمود" انی جاعل فی الارض خلیفه"بقره 30یادمیکنند

ایشان  برای تبیین منظور نظر خود بحث خلافت را از ذات غیب الغیوب که" لا اسم له و لا رسم له " آغاز می کنند  و جایگاه خلیفه الهی  راباقبول تشکیک درتجلی در عوالم علم و عین  پی می‌گیرند.

در نگاه هستی شناسی ایشان ، هیچ یک از اسما ء و صفات  نمی تواند به ساحت حقیقت غیب الغیوب  نزدیک شود ولی ازآنجا که حق تعالی اراده کرده خودرا بنمایاند  و گنج پنهان خویش را آشکار سازد  صبح ازل بتابد و انجام به آغاز متصل شود  "ینفلق صبح الازل و یتصل الاخر بالاول "  واسطه ای  ، جانشینی و خلیفه ای لازم است تا میان ذات احدی و اسما الهی قرار گیرد و نور ازلی احدی  را در آیینه اسما و صفات بتاباند. برای تحقق این منظور  از مبدأ غیب ( احدیت که به عدم ظهورو عدم تعین مقید است )  به فیض اقدس با" زبان غیبی " تاکید بر روی زبان غیبی برای این است که هر عالمی و هر ساحتی زبانی مخصوص را دارا می باشد - دستور داده می شود در پوشش اسما ء و صفات (واحدیت) ظهور کند و متعین شود .

 فیض اقدس با قبول چنین امری به مقام خلافت نائل می شود وخلعت اولین  خلیفه را بر دوش می‌گیرد وموجب تجلی حق  درآیینه اسما می گردد.

  فیض اقدس دو وجهه دارد وجهه ظاهر و وجهه باطن . به لحاظ باطن رو به سوی ذات غیب الغیوب دارد  که مانند ویژگی همان ذات، عدم ظهور نیز بر آن  حاکم است  و وجهه دیگر که  وجهه ظاهری اوست رو به سمت اسما ء و صفات( واحدیت)  دارد  و همین وجهه ظاهری اوست که مقام خلافت را بر عهده دارد.

  در بیان ترتب، اولین حقیقتی که از فیض اقدس بهره مند می شود،  اسم" اعظم الله" است که به لحاظ گستردگی  همه  اسماء و صفات را داراست .زیرا نخستین تعین آن حقیقت بی تعین،  باید در بردارنده همه تعینات و ظهورات باشد.

 همه اسماء  از طریق اسم اعظم الله ، با فیض اقدس مرتبطند.اسم الله رب الارباب است . در نهایت اعتدال و استقامت است. مقام او مقام برزخیت کبری[1] است . این اسم نیز دو وجهه و دو رو دارد.  به لحاظ باطن با فیض اقدس و به لحاظ ظاهر با سایر اسما مرتبط است.

نخستین ظهور اسم اعظم الله ،یا خلیفه و جانشین او دو اسم رحمان و رحیم است که از اسماء جمالی حق محسوب می شوند و از اینروست که رحمت حق بر همه اسماء از جمله غضبش پیشی گرفته است " سبقت رحمته غضبه"

 اسم" رحمان" به بسط وجود و اسم" رحیم" به بسط و گسترش کمال وجود میپردازد واین دو اسم به دو گونه ذاتی و فعلی مطرح اند. رحمان و رحیم ذاتی  در ساحت واحدیت  موجب ظهور اسماء می شود و کمال لایق آن ها را به آنها عطا می کند و رحمان و رحیم فعلی نیز  مظاهرآن اسما را  در مرتبه عینی و تعینات خلقی ،پدید می آورد و به کمال می رساند

بدین ترتیب اولین خلیفه الهی یعنی" فیض اقدس" در  آیینه اسما و صفات  ظهور می کند  وهر کدام از اسما به اندازه ظرفیتشان  نور اورا در خود منعکس می نمایند.   وجه نامگذاری فیض اقدس به دلیل همین ظهور در آیینه اسما ء است که با تکثر آنها متکثر می گردد.  این تکثرات نیز دو گونه اند.

  یک) تکثرات علمی است  که  کثرت اسما و صفات واعیان ثابته  است که  در حضرت واحدیت رخ می دهد  و از فیض اقدس نشات  می گیرد  و آغاز گر کثرت عینی و خارجی می شود .

 دوم) کثرات  عینی و خارجی  است یعنی  همه مراتب وجود از عقل اول تا موجودات مادی و همچنین کثراتی که در عالم پس از مرگ و برزخ و قیامت  مطرح است 

پس از فیض اقدس ، فیض مقدس مطرح می شود که  فیض منبسط در حضرت عین و تعینات خلقی است و به نفس خود در تمام تعینات خلقی و خارجی  در قوالب اشیا و هیاکل ماهیات به رنگ کثرات خلقی در می اید

 اسما در حضرت واحدیت به ترتیب از مقام کلی به جزئی می رسند  هر اسمی  که از شمول بیشتری برخوردار باشد  در طبقه بالاتری قرار دارد

امام خمینی پس از بیان  ترتب در نظام آفرینش و نقش خلیفه  بودن فیض اقدس در اظهار کمالات خداوندی متذکر می شوند، فهم  سریان  و نحوه حضور و ظهور این خلیفه الهی  برای انسان  جز از طریق معرفت نفس حاصل نمی شود.

 ایشان افزودند: از اینرو توصیه می کنند  برای معرفت این مسئله مهم ، باید به شناسایی نفس خود پرداخته شود که چگونه یک حقیقت در عین وحدت، متکثر می شود و در همه مراتب وجود، ظهور می کند؟ چگونه نفس با قوای گوناگون خود یعنی حس ، عقل ، خیال، و...یگانه  می شود؟با آنکه واضح است که عقل غیر از خیال و هردو غیر از حس است  ولی نفس در عین آنکه حقیقت واحدی است در قوای متعددش ظهور و سریان دارد .

خانم دکتر طباطبایی در ادامه سخنان خود بیان کردند:

 هدیه عرفانی  امام در آشکار کردن اسرار قوس نزول  این بود که  حقیقت غیبی ذات ربوبی ، برای اظهار کمالات خود و پاسخ به خواسته اعیان ثابته  با" زبانی غیبی" به خلیفه ای به نام  فیض اقدس که همچون خود پیراسته از هر کثرتی است  امر می نماید که نور ذات  غیبی را در آیینه اسما بتاباند. و فیض اقدس  با فرمان پذیری خویش ساحت اسما را روشن می گرداند و هر اسمی به تناسب ظرفیت وجودی اش از این نور بهره مند می شود و منشا آثار خارجی می گردد و در نفش خلیفه  و واسطه  به وظیفه و رسالت خود که  تاباندن فیض و جود  و کمال وجود است عمل می کند .  از اینرو  فیض اقدس وجودی  مستقل از وجود بی نهایت غیب الغیوبی ندارد بلکه همان ذات متجلی  با تجلی احدی قدسی است و کثرات جز پرتو همان نور احدی  چیزی نیستند.

با  چنین باوری  است که امام خمینی  در سخنرانی خود  بدون آنکه قصد بیان مباحث عرفانی را داشته باشند  در جمع مردم عادی می گویند " ما هیچیم  همه هیچیم  اگر تصور کنیم کسی هستیم چیزی هستیم خطا کرده ایم" صحیفه جلد یازده ص 431. و"ما قطره های ضعیفی  هستیم بلکه لاشیء لاشی ایم  هیچیم  اما اگر به آن دریای رحمت الهی متصل بشویم همه چیز می شویم و قدرت پیدا می کنیم  صحیفه جلد  ده ص یازده

.ب)  هدیه امام در قوس صعود 

در بند اول گفته شد  امام خواننده خودرا  برای  فهم سریان  فیض اقدس  در میان موجودات به فهم نفس و سریان آن در قوای خود فرا خواندند  و معرفت نفس را مقدمه شناخت  چنین امر مهمی  بیان کردند . با معرفت نفس ،  قوس صعود انسان آغاز می شود  و من در صدد آنم که هدیه امام را در این قسمت به اندازه درک خود بازخوانی کنم .

سیر صعودی انسان  هنگامی آغاز می گردد که  تقوا پیشه کند تقوایی که  به بیان امام صادق  (ع) آنست که: اَن لا یَفقِدَکَ الله ُ حیثُ  اَمرَک  ، و لا یَراکَ حیثُ نَهاکَ. ( عده الداعی ص284) . خداوند آنجا که تورا فرمان داده گم نکند  و در جایی که تورا نهی کرده نبیند  با چنین زاد و توشه‌ای .می توان  از بیت تاریک نفس خارج شد  و آثار نفسانیت را از دل زدود .  از تعینات و صفاتی که لازمه مرتبه نفس است  پیراسته شد ،  دراین صورت  انسان  سائر الی الله  و مسافر کوی معبود می شود و می تواند از فیوضات خلیفه الهی بهره ببرد

 سفری که در عرفان مطرح است توجه قلب به سوی معبود است  از اینرو در مذهب عارفان ، مسافر کسی است که از خانه نفس خارج شده  و دل به سمت محبوب و معبوددارد  چنین کسی می تواند محبوب را  بخوبی بشناسد، حضور اورا در همه جا  حس کند  ، به هیچ بودن خود  و هیچ بودن  عالم هستی ایمان بیاورد .همچنین حقیقت کلام الهی  را که فرمود "الله نور السموات و الارض"  ادراک کند. همه عالم راپرتو و جلوه  الله می بیند،عالم را محضر خداوند و خودرا حاضر در پیشگاه او می‌بیند.

  چنین مسافری در صدد اجابت فرمان محبوب است که  فرمود" اعرفوا الله بالله "  الله را  به  الله بشناسید . زیرا الله  جانشین و خلیفه  فیض اقدس است  و  در اظهار و نشان دادن خدا آیینه تمام نماست   این خلیفه نیز همانند خلیفه نخستین  دو وجهه دارد یکسو به فیض اقدس که  خلیفه اتم و اکمل است  و سوی دیگر به  اسما و صفات الهی و این وجهه الله است که خدا را می شناساند ودر مقام خلیفگی  ایفای نقش می کند . انسان مامور شده است  از این خلیفه  در شناخت خداوند مدد  بگیرد و با عنایت و بهره‌گیری از او  خود مظهری از مظاهر آن خلیفه گردد و خدارا بشناساند .

امام  خمینی متذکر می شوند  چنین معرفتی با سیر عقلی و علمی حاصل نمی شود  بلکه طالب  معرفت را در حجاب اعظم فرو می برد. زیرا یا از ماهیات اشیاء می خواهد به الله پی ببرد و یا از وجود آنها  که در هر دو صورت در حجاب ظلمانی و نورانی باقی می ماند

 از اینرو خداوند برای  وصول انسان به معرفت حقیقی خلفای خود را در عوالم مختلف و خارج از صقع ربوبی قرار داده است و انسان باید از آنان که مامور اظهار ونشان دادن  خداوندند  مدد بگیرد

تجلی حق به الوهیت  و ظهور دراسما و صفات اولین مرتبه اظهار کمالات خداوند  برای معرفی خویش است  وبه انسان نیز فرمان می رسد که خدا را دراین ساحت  بشناس.

البته چنین معرفتی  با نظم و ترتیب خاصی  حاصل می شود  و مسافر این کوی به اندازه ظرفیت و استعداد و به حسب شدت و ضعف سیرش از نور وجود و تجلی اسم الله  بهره مند می شود .تا به مقام الوهیت که مقام جمع اسماء است واصل نشود نمی تواند  الله را به الله بشناسد.  اسم مبارک الله نیز سیطره وگستره فراوان دارد . باید در طیف  اسماء نورانی گردش کند ،  در اسما و صفات حق  سیر کند، از اسما محیط به اسما محاط  رو کند ،  از اسم جمیل  به اسم اجمل  و از اسم بهی  به ابهاه  برود و دریابد همه اسما حق جمیلند و بهی .با فنای خود  و استغراق در اسما الهی به اسماء ذاتی  راه یابد  و از اسم مستأثر بهره گیرد وبه  مقام فنا بار یابد .

 آغاز و انجام  سیر این گونه عارفان از" الله" است تا الله  تا"او ادنی"تا "احدیت."

 در چنین شرایطی  الله را به الله می شناسد و فرمان معبود را اجابت می کند . این معرفت به مدد  خلفای الهی انجام می گیرد که  درهمه عوالم گوناگون  حضور دارند

مبدا و منتهای چنین  سفر ی، الله است. سفری که به تعبیر امام سفری عشقی است . از جلوه‌ای به جلوه‌ای می رود و در تجلیات الوهی سیر می کند تا   به" مرتبه نازله ظهور"  نائل می گردد .  در این جاست که فرمان " تقدم" پیش آ ی، را از مقام حضرت  ربوبی  می شنود واو را در مقام" واحدیت " می شناسد." الله" در مرتبه دیگری رخ می نمایاند و معرفت الله در ساحتی فراتر یعنی در مقام احدیت جمعی و" مقام اسم اعظم"  حاصل می شود .

  اسم اعظم دارای مقام خلافت و ولایت است  و این وجهه او در همه عوالم ملک و ملکوت ساری و جاری است از اینرو خداوند  به انسان می فرماید : اعرِفوا الله  بالله خدارا به خدا بشناس و الرسولَ بالرساله  و اولی الامرِ بالمعروف و العدل ِ و الاحسان.   

نشانه  اولی الامری که خلیفه خداست، اعمال پسندیده او و رفتار  عادلانه او ورفتار نیک و زیبای اوست.  زیرا رسالت او شناساندن خدا وند است  او آیت و نشانه  خداوند است  آیینه ای حق نماست  از خود و انانیت خود رسته است  مصداق حدیث قرب نوافل  است  اگر چنین نباشد  مردم را به گمراهی می کشاند چنین خلیفه ای مظهر " ولی اعظم" است . اولیا جزئی همه  مظهر" ولایت مطلق"  اند. اسم ولی در اسم اعظم الله منطوی است و اسم اعظم در فیض اقدس و فیض اقدس جدایی و بینونتی با مقام احدیت ندارد پس معرفت به ولی و تبعیت از ولی معرفت و تبعیت از الله است.

با این بیان ، شناخت مقام خلافت و ولایت  برای کمال انسان ضرورت پیدا می کند.

 از اینرو  امام  به تبیین چنین امر مهمی می پردازند و کتابی در این زمینه تالیف می‌کنند  و آشکار کردن چنین معرفتی را هدیه عرفانی به خوانندگان خود معنا می کنند

 در این کتاب کوشش می کنند  نحوه سریان ونفوذ خلیفه الهی را در عوالم گوناگون تبیین کنند  ازخلافت فیض اقدس تا خلیفه او در نشئه عنصری و ملکی را بشناسانند . در قسمتی از کتاب خود  متذکر می شوند که  خلافت  به  انبیاء الهی می رسد وکلی ترین و جامع ترین خلیفه ای که خلافت مطلقه را  دارد،رسول اعظم است و سایر انبیا مظاهر وجلوه های همان خلافت کلی هستند.آنها موظفند مردم رابه خداشناسی دعوت کنند. مقصد همه خلفای الهی دعوت به توحید و معرفت خداست. برای فهم رابطه انسان با خدای خویش است . برای شناخت رابطه خداوند با جهان آفرینش است . برای درک حقیقت"  انتم الفقرا الی الله"  است.برای خلیفه الهی شدن انسان هاست. البته  برای رسانیدن مردم به  این هدف ، بستر سازی ضرورت می یابد . ایجاد حکومت به منزله آماده کردن چنین معرفتی است .در این جاست که عرفان و معرفت خداوند به سیاست پیوند می خورد و اخلاق رنگ  می‌گیرد. حکومت  موظف می شود  جامعه را به سوی جامعه توحیدی سوق دهد .  در چنین جامعه ای خدمت به هر موجودی خدمت به خداست و ولایت بر مردم ولایت خداوند است"  ولی"  در چنین نگاهی کسی است که طالب "کمال انقطاع" است زیرا در قطع ؛ تثلیث مطرح است" قاطع" و" مقطوع الیه" و "مقطوع به" وجود دارد . در "انقطاع" نیز ثنویت حاکم است که" قاطع" و "مقطوع" مطرح است اما در "کمال انقطاع"  توحیدصرف مطرح است همانگونه که در فیض اقدس نیز صرف ظهورحق مطرح است . وحدت اطلاقی ذات باکمال انقطاع  متناسب است ."  ولی" در عالم ناسوت رقیقه و مظهر خلافت فیض اقدس است اگر چنین معرفتی برای انسان حاصل شود معنا و حقیقت ""هومعکماینماکنتم" رادر می یابد ." معیت" در چنین مقامی  ازمقام"قرب" بالاتر است زیرا  در معیت  بقا بعد از فنا مطرح است .

خلاصه اینکه هدیه عرفانی که  امام  به خواننده خود می دهد معرفی خلیفه الهی  در عوالم گوناگون در دو قوس نزول و صعود است تا با شناخت آن  انسان ها به معرفت الهی نائل آیند مقام خلیفگی خودرا بشناسند و  به توحید برسند و بقا و جاودانگی ای که فطرت آنان طلب می کند حاصل نمایند حق را نشان دهند و مظهر تجلی اسم اعظم الله شوند.

درنگاه امام،هدف نهایی فقه نیز شناخت خداوند و معرفه الله است. از اینرو پیوند فقه و عرفان در اندیشه امام ضروری است. از اینرو تصریح می کنند که" فقه نباید از باطن عرفان بریده باشد"و از این صریح تر کسانی را که انسان ها را فقط به ظاهر شریعت فرا می خوانند و شریعت را  صورت ظاهر دین معرفی می‌کنند، شیاطین طریق الی الله و خارهای راه انسانیت معرفی می نمایند که اگر حکیم و عارفی بخواهد به روی بندگان خدا دری از رحمت بگشاید و ورقی از حکمت الهی بخواند از هیچ نسبت و بد گویی و فحش و تکفیری به او خود داری نمی کنند . ایشان به "اهل علم" توصیه می کنند "اگر کلامی  از بعض اهل معرفت شنیدید که به گوشتان آشنا نبود بدون حجت شرعی رمی به فساد نکنید. به جان دوست قسم کلام نوع آنان شرح آیات و بیانات ائمه (علیهم السلام ) است" سرالصلوه 38

در همین کتاب مصباح نیز می نویسند :  اوصیک ایها الاخ  الاعز  ان لا تسوء  الظن بهولاء العرفا و الحکما ..

..ای برادر عزیر به توتوصیه می کنم به این عرفا و حکما که بسیاری از آنها از خالص ترین شیعه علی بن ابیطالب  وفرزندان معصومش علیه السلام و رهروان طریق ایشان و متمسکان به ولایت آنان هستند گمان بد مبری  ومبادا سخن ناروایی علیه آنان بگویی یا بدانچه در باب ایشان به بدی گفته شده گوش سپاری وپس، بیفتی در آنچه بیفتی. تنها با مطالعه کتابهای  ایشان وبدون فهم اصطلاحات آنها نمی‌توان به حقیقت مقاصدشان آگاه شد هر گروهی زبانی و هر شیوه ای بیانی دارد .

 

[1]مقام برزخیت  یعنی جمع امور متضاد و متقابل.   برزخ خواص دو طرف را داراست  برزخیتی که اسم الله دارد  عالی ترین نوع برزخیت است  که امام خمینی آنرا برزخیت کبری  تعبیر کرده اند  

آیت الله عباسعلی روحانی نیز در این نشست گفت: رکن و اصل در سند فقه، کتاب الله است و تمام آنچه که از سنت نبوی و علوی صادر شده است، حاشیه و توضیح و تفسیر و تکوینی بر کتاب الله است. کل آنچه که معطوف است به قرآن چیزی حدود هشت درصد از آیات قرآن، آیاتی است که سکوی فقه اسلام است و اگر عدد آیات و احکام را توسعه بدهید هرگز به پانصد آیه ای که در کتاب های آیات و احکام گفته شده است نمی‌رسد، به تعبیر مطهری عدد را هم اگر به هزار برسانید باز هم نسبت به حجم آیات قرآن بسیار عدد ناچیزی است.

رئیس پژوهشکده امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی افزود: نود و دو درصد یا چیزی بیشتر از هشتاد درصد آیات قرآن مربوط به استدلال عقلی و تفکر است. من فکر می کنم که در استدلال و تعقل انسان در همان مقام اول خداشناسی می ماند؛ فقط به این نتیجه می‌رسد که این عالم، این گردونه، این مخلوقات، خدایی دارد و این خدا با این براهین عقلی، این صفات را دارد و ندارد. خدایی که ما در بحث عقاید تدریس کرده‌ایم و عمدتاً کلیددار این بحث هم حوزه ها و فقهای ما هستند، این خدای غایب و حاضر نیست، خدایی که انسان با او زندگی می‌کند نیست. «هو معکم» از آن بیرون نمی آید. اصلاً با قدم تعقل نمی‌شود با خدا زندگی کرد. اگر لباس شرک از تن انسان بیرون آمد و هیچ چیزی جز حقیقت مطلق ندید، توحید خالص در عبودیت است. این مقام را جز با قدم عرفان نمی توان به دست ‌آورد.

وی تصریح کرد: آنچه را ما به عنوان علم عرفان عملی و نظری داریم، غیر از عرفان است. علم عرفان چه عملی و چه نظری، مثل علم فقه است، به ذات هیچ قداستی ندارد؛ مثل فیزیک و شیمی یک علم است. و گاهی آنها مخاطراتی را ندارند که اینها دارند. به دلیل این که فقه و قوانین و شرح لمعه خوانده ام، ممکن است عجب من را گرفته و فکر کنم که این واقعاً علم است. عارف عملی، کسی است که آن صخره‌ها را پیموده و در عمل این راه‌ها را رفته، وساوس را دور کرده و با شیاطین درگیر شده، رسیده به قله رسیده، چیزی دیده و آنچه را که دیده گزارش کرده است. آن گزارش شده علم عرفان عملی است و گزارش از سر قله را مکاشفه یا شهود می گویند.

آیت الله روحانی افزود: به هر حال فرمان علم عرفان عملی و علم عرفان نظری عمدتاً دست اهل سنت بود و آنها نوشته‌اند؛ اگرچه بزرگانی از علمای شیعه هم در آن قلم زده‌اند. خصوصاً از دوره دوم که سرآغازش شیخ محی الدین عربی است، عمدتاً معطوف به نگاه اهل سنت است و تفاسیری که آنها در کتاب‌های حدیثیشان از بزرگان اسلام دارند و خط کلی عرفان، خط اصلی وصل به اهل‌بیت نیست.

حجت الاسلام و المسلمین سید یدالله یزدان پناه نیز با تأکید بر اینکه هر کس کتاب مصباح الهدایه را بخواند می داند یک مجتهد در عرفان نظری دست به قلم برده است، اظهار داشت: برای من شگفت آور است که این رساله را ایشان در 28 سالگی نوشتند و تمام معیارهای اجتهادی را در این رساله ما می توانیم پیدا کنیم.

شارح کتاب مصباح الهدایه امام خمینی (س) تصریح کرد: ایشان در باب فیض اقدس تحلیل خاصش را دارد. تقریرهای نوی ایشان در مورد فیض اقدس مخصوص خودشان است. در باب مشیت مطلقه گرچه از سفره اندیشه های صدرایی استفاده شده ولی می توانیم بگوییم از این جهت هم تقریرهای نو را در این کتاب می بینیم. این کتاب از این جهت خیلی مغتنم است که یک دستگاه نظام مند اندیشه حضرت امام را می توانید در آن پیدا کنید. در چهل حدیث و جاهای دیگر هم دیده ام ولی اینجا مفصل تر است.

وی تأکید کرد: این نگاه اجتهادی که بتواند هم تقریر نو و دستگاه نظام مند و هم تفریعات باشد برای من شگفت آور است. یعنی امام در 28 سالگی در عرفان نظری به معنای دقیق مجتهد هستند. من خیلی از بزرگواران را می بینم در عینی که در عرفان نظری قوی هستند قلمشان قلم ساحت عرفان نظری نیست. ولی در مورد حضرت امام این را هم می شود گفت و خیلی هم شگفت آور است؛ اصلاً هیچ کوتاه نیامدند قلم همان قلم عرفان نظری است که می تواند داشته باشد.

یزدان پناه گفت: وقتی کتاب مصباح الهدایه را می خوانید می بینید بسیاری از اسرار ولایت حل می شود. ما در روایات اهل بیت گاهی می بینیم حجت خدا باید باشد تا مردم را هدایت کند. حل این مسأله واقعاً سخت است ولی الحمدلله حضرت امام در این کتاب توانسته به راحتی بسیاری از اسرار را حل کند و برخی وقت ها حرفهای ابتکاری حتی در فهم روایات دارند که انصافاً جای شگفتی دارد که در 28 سالگی کسی چنین اثری را نوشته باشد.

حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا غفوریان نیز گفت: اساسا رشته عرفان نظری علم آسان و راحتی نیست. من وقتی کتاب «فروغ معرفت» به دستم رسید دیدم خیلی خوب مولف محترم اینها را توضیح داده است. شارح کسی نیست که توضیح واضحات را در عبارتی صرفا بیان کند و باید بتواند محتوا و مطلبی که در بطن ذهن مؤلف بوده را خوب توضیح بدهد. من هر جای این شرح را نگاه کردم دیدم خیلی خوب توضیح داده است.

 در این نشست با حضور دکتر فاطمه طباطبایی، فریده مصطفوی (دختر گرامی امام)، آیت الله عباسعلی روحانی و حجت الاسلام و المسلمین سید یدالله یزدان پناه از کتاب «فروغ معرفت» رونمایی شد.

 

اندکی صبر نمایید...