رنه گنون René Guénon محقق سنتگرا و پرآوازه فرانسوی که در سال 1886 در شهر بلوئا زاده شد. پدرش معمار بود. تحصیلات اولیهاش را در زادگاهش سپری کرد. در 1904 به پاریس رفت و به مطالعه در حوزه ریاضیات و سپس فلسفه پرداخت. در جوانی جذب چندین انجمن نهانگرا شد و با کسانی چون لئون شامپرنو آشنا شد که با تصوف و عرفان اسلامی آشنایی داشت. گنون پس از آشنایی بیشتر با آموزههای شرقی، محافل نهانگرای پاریس را ترک گفت. در 1912 به دین اسلام مشرف شد.
اما ارتباط خود را با جریانهای فکری در پاریس قطع نکرد از آن جمله ملاقاتهایی با شخصیت های معروفی مانند ژاک مارتین و رنه گروسه و دیگران داشت. در 1921 نخستین کتابش به نام" مقدمه ای عمومی بر مطالعه عقاید هندو" را که نقطه عطفی در پژوهشهای مربوط به آموزههای شرقی در غرب محسوب مىشود، منتشر ساخت. در 1930 پس از مرگ همسر فرانسوىاش ، رهسپار مصر شد و تا پایان عمرش به عنوان مسلمان و با نام "شیخ عبدالواحد یحیى" در قاهره ماند. در آنجا با زنی مصری ازدواج کرد و صاحب دو دختر و دو پسر شد. او با مراجع برجسته مسلمان مصر ارتباط نزدیکی داشت، از آن جمله با شیخ عبدالحلیم محمود که بعدها به شیخ الازهر معروف شد. گنون همچنین با محققان و مراجع سنتگرای سراسر جهان از قبیل آناندا کوماراسو آمی ، مارکو پالیس، لئوپلدزیگلر و تیتوس بورکهارت مکاتبات بسیار داشت.
بسیار ی از غربیانی هم که در جست وجوی تعالیم سنتی (و همچون او در پی احیای سنت) بودند به ملاقاتش مىآمدند.
در میان این گروه، فریتیوف شوآن برجستهترین بود و تا پایان عمر گنون با او ارتباط و مکاتبه داشت. گنون در شب 7 ژانویه 1951 پس از طی یک دوره بیماری، درگذشت و مطابق شعائر اسلامی در یکی از قبرستانهای اطراف قاهره به خاک سپرده شد. گنون درقاهره به کار فکری که در فرانسه آغاز کرده بود ادامه داد وکتابها ومقالات فراوانی به رشته تحریر درآورد. این نوشتهها شامل بیست ونه کتاب وحدود 500 مقاله در حوزه های دین، متافیزیک، علوم سنتی ، رمزپردازی و هنر مقدس، نهانگرایى، باطن گرایی( esotericism ) و نقد دنیای مدرن است. مجموع آثار گنون را مىتوان به چندین مقوله بخشبندی کرد هر چند، به علت سرشت سنتی اندیشهاش، یک ارتباط و پیوند درونی میان آثار گوناگون او وجود دارد. کتاب "مقدمهای عمومی بر مطالعه عقاید هندو" صرفاً اولین اثری از او نبود که به چاپ رسید، این اثر مقدمهای عمومی بود بر همه موضوعات عمده و اصلی نوشتههایش از جمله شرح وبیان او راجع به سنت، نقادی دنیای مدرن و بحثی درباره آموزههای شرقی که مبتنی بر وجوه متافیزیکی تعالیمش است.
شماری ازکتابهای گنون به طور خاصتر به نقادی دنیای مدرن و به بحث درباره معنا و اهمیت سنتهای شرقی در جریان کشف مجدد سنت در غرب اختصاص دارد. این آثار عبارتند از" شرق و غرب"(1924) ، " بحران دنیای متجدد" (1927) و "سیطره کمیت و علایم آخرالزمان " (1945) گروهی ازآثار گنون به پژوهش درباره باطنگرایی و نیز نقد وبررسی نهانگرایی و «معنویت گرایى»های غیراصیل می پردازند. این آثار بدین قرارند: "نکاتی درباره رازآموزى" ( 1946) ، "تئوسوفی یا حکمت الهی تاریخ یک دین دروغین" ( 1921) ،" اشتباه مکتب احضار روح" ( 1923) ، و "رازآموزی و کسب مقام معنوى" ( 1952).
این آثار هم به متافیزیک و آموزه های شرقی مىپردازند: " انسان و صیرورت او در نظر ودانتا " ( 1925) ، "متافیزیک شرقى" ( 1939) ، "معنای رمزی صلیب" ( 1931) ، "مراتب متعدد وجود" ( 1932).
گنون همچنین آثاری در باب علوم سنتی و مدرن از منظر سنتی به رشته تحریر درآورد از قبیل:" سه عالم بزرگ" ( 1946) ،" اصول حساب جامعه" ( 1946) و مجموعه مقالاتی که پس از مرگش منتشر شد،"رمزهای بنیادین علم مقدس" ( 1962). افزون بر این رنه گنون به ابعاد اجتماعی و سیاسی سنت نیز پرداخته است با آثاری چون دین و دولت یا "حجیت معنوی و قدرت دنیوى" ( 1929) و "سلطان جهان" ( 1927). کتاب اخیر که به بحث درباره مرکز متعالی سنت در این جهان می پردازد، همچنان بحث انگیزترین و معمایىترین کتاب گنون برای متفکرین سنتگرا است.
گنون در بحث از سنتهای گوناگون، عمدتاً بر شرق متمرکز می شود و بویژه به آیین هندو، آیین تائو (یا دائو) و اسلام. هر چند، درباره آیین بودا تقریباً سخنی نمی گوید و فقط بعدهاست که کیفیت سنتی آن را تا حدودی تأیید می کند. سنت مسیحی نیز مورد توجه او بوده و کتابهایی به آن اختصاص داده است از آن جمله: "نکاتی درباره باطن گرایی مسیحی" ( 1954) ، "تعالیم باطنی دانته" ( 1925) و "سنت برنار" ( 1929). دکتر سیدحسین نصر در نوشتهای راجع به گنون که یکی از منابع مقاله حاضر است می گوید تأثیر گنون در طول دههها استمرار و گسترش یافته است. مشخصه آثار وی عبارتند از تأکید بر سنت، کلیت و نگاه عام، راست کیشی ( orthodoxy ) و پرداختن به امور ذاتی و اساسى. گنون ناگهان در صحنه فکری و فرهنگی اروپا ظاهر شد و باجدیت عقلی و شور و حمیتی کمنظیر سعی کرد همه «ایسم ها»ی رایج در تفکر مدرن را از راسیونالیسم گرفته تا اگزیستانسیالیسم به کلی از میان بردارد. در پایان کتاب بحران دنیای متجدد می نویسد: «اغتشاش و نابسامانی، خطا و ظلمت فقط به ظاهر و برای مدتی گذران و ناپایدار می تواند فائق آید... و سرانجام هیچ چیز برتر و بالاتر از حقیقت نخواهدبود. شعار آنان باید همان باشد که در روزگاران کهن برخی آشنایان با اسرارمعنوی در غرب داشتند «حق بر همه چیز غالب می شود».
روزنامه ایران ش. 2909