ابن عربی دربارۀ مقام حضرت فاطمه در فتوحات بحث هایی دارد. در چندین فصّ دربارۀ حضرت فاطمه مطالبی می گوید که ما شیعه ها این را غلو می دانیم. او می گوید اگر شما از یک نفر از فرزندان فاطمه(س) حقی داشته باشید نباید بگیرید، یا اگر مستوجب مجازات بود، باید بگذرید؛ به دلیل اینکه حضرت رسول(ص) به خداوند گفته است: «قل لا اسئلکم علیه اجر الّا المودة فی القربی» اگر کسی بخواهد به این عمل کند و قربی به نَصِّ صریحِ حضرت فاطمه و اهل بیتند. یعنی چندین فصل دربارۀ مقام حضرت فاطمه(س) دارد. واقعاً اینقدر دقیق تمام روایاتی که ما دربارۀ حضرت فاطمه(س) می گوییم آنجا نقل کرده است. و اصلاً می گوید نباید کسی معترض به او باشد. او دربارۀ ذات الهی معتقد است که مؤنث است خود کلمه ذات مؤنث است، و علت حجاب زن این است که چون مظهر ذات الهی است و ذات همیشه در حجاب است پس زن نیز باید حجاب داشته باشد؛ چون مظهر ذات است و ذات هیچوقت ظاهر نمی شود مگر در حجاب. اینها در فصوص و فتوحات آمده است.
اگر از لحاظ دینی بررسی بکنیم نه دنیوی صرف، راه دین برای ] زن و مرد[ هر دو باز است در آیات قرآن داریم مؤمنین و مؤمنات، قانتین و قانتات، ذاکرین و ذاکرات، همه اینها مساوی اند.
در مسأله ولایت مساوی اند دلیلش هم حضرت مریم و حضرت فاطمه است، «فاطمةُ ام ابیها» که این در احادیث اهل سنت زیاد آمده، «فاطمة ام ابیها» شاید یک بیان این باشد که مقام فاطمی اصل حقیقت محمدی باشد، ذات باشد، عین ذات باشد، مثلاً یک همچنین چیزی شاید بتوان برداشت کرد. اساس وجود است این را ابن عربی اصلاً و عرفا بحث نمی کنند؛ یعنی مقام حضرت فاطمه و مساوی بودن این را در راه دین که اصل و اساس است. گاهی شما دنیوی صرف نگاه می کنید بحث های امروزه می شود گاهی نطق دین را به کار نمی گیرید منطق باید منطق دین باشد اشکالاتی که می گیرند واقعاً اشکالات منطبق با منطق ذاتی و درونی دین نیست؛ بلکه دنیوی است. ما نباید این مسأله را فقط از لحاظ ظاهر و دنیوی ببینیم. راه دین و آخرت برای هر دو باز است. راه ولایت هیچ فرقی ندارد خوب کسانی خوب به مقامی فاطمی رسیدند، فاطمه(س) مقامش علاوه بر اینکه ام ابیهاست مادر دوازده معصوم است خیلی بزرگ است، کم نیست در وجود که از بطن او دوازده امام معصوم دوازده نور بسیار عظیم آمده است و خوب البته هر یک از اینها وظایفی دارند و لازم نیست که در هم خلط بشوند در غرب اینطور شده است؛ یعنی مرد و زن قاطی شده اند، و این به دین لطمه می رساند در احادیث آخر الزمان کم نیست که خلط مرد و زن وظایف یکی از آنها است، ما در احادیث زیادی داریم که به عطوفت زن خیلی توجه شده و در احادیث داریم که خداوند مهربانتر به بندگان از مادر؛ یعنی زن، رحمت است یا در مورد مرد بیشتر اسم قهر یا جلال به کار میرود نه جمال و رحمت و لطف. اگر زن مظهر لطف نبود نمی توانست بچه را پرورش بدهد. اگر رحمت خدا را صد تقسیم بکنند یکیاش را خدا در مادر قرار داده است و اصلاً اسمی از پدر نیست. این در واقع یک ارزش بسیار بسیار والایی است شما نباید کم بگیرید همین که مظهر رحمت الهی، لطف و جمال باشد.
س: شما عنصر عاطفه در هنر زن بودن را هم مطرح فرمودید، پس با توجه به مسائلی که مطرح فرمودید عنصر عاطفه را یک فضیلت برای زن می دانید؟
یک فضیلت عظیم و الهی؛ یعنی رحمت. واقعاً یک فضیلت عالی و یک اسم عالیه، بسم لله الرحمن الرحیم، یعنی همان که الله خودش را به اسم رحمت معرفی کرده است. توجه کردید و خداوند حضرت رسول را معرفی کرده به رحمت و اینکه زن مظهر رحمت و عطوفت است پس یک فضیلت بسیار بزرگی است و در آیات قرآنی و در احادیث نبوی چنانکه همین دو تا حدیث را هم بنده ترجمه اش را گفتم که خیلی احادیث داریم اصلاً خداوند خودش را برای شناساندن خودش به مادر تشبیه کرده است.
این شدت عاطفه و احساس و رأفت در زن مانع از اینکه زن به عنوان یک موجود انسانی به وظایف خودش عمل بکند؛ نیست یعنی میان عاطفه و عقل تعادل وجود دارد من به شهادت آیات قرآن یک چنین چیزی را برداشت کردم که ما می بینیم درست در کوران حوادثی که شاید این مادران به جهت آن نقش شدید عاطفی خودشان می بایست بیایند نقشه تاریخ را به هم بریزند، آن نقاط عطف تاریخی را ایجاد می کنند و عواطف و احساساتشان مانع از اجرای آن نقش نمی شود.
در قوم بنی اسرائیل وقتی که ارادۀ خداوند بر این تعلق میگیرد که برای حفظ موسی (ع) به رودخانه انداخته شود، خانم باید ایفای نقش کند و حوادثی که برای مادر موسی اتفاق میافتد و قرار می شود ایشان این بچه را در این صندوق بگذارد و درون رود او را رها کند در واقع نقطه عطف تاریخ از همین جا رقم می خورد که موسی بیاید و موسویانی به جای فرعونیان در تاریخ حاکم بشوند، همین جا این مادر می توانست به جهت شدت عاطفه و احساس و غلظت عاطفی و مادری همه چیز را به هم بریزد. اما ما شاهد این صحنه هستیم که مادر خودش البته قرآن می فرماید ما کردیم ما قلب مادر موسی را ربط دادیم و اگر ما آن را ربط نمی دادیم هر آن ممکن بود خودش را از کف بدهد یعنی این باعث نشد که عاطفه مادری مادر موسی مانع از آن رسالتی که خداوند برایش قرار داده است، بشود. و این مادر حاضر می شود از فرزندانش بگذرد و یا باز می بینیم حضرت زهرا(س) وقتی نذر می کند با عشق و عاطفه ای که به فرزندان دارند آن دو بچه را هم ناچار می کنند که روزه دار باشند. پس زن می تواند هم مظهر رحمت خدایی باشد و در مواقعی هم که لازم هست سد و مانع برای بقیه ویژگی های انسانی اش نیست....
حضرت امام حضرت زهرا(س) را مظهر انسان کامل می داند، این انسان کامل کیست؟ این کسی است که پشت جبهه می آمده و کمک می کرده. این کسی است که وقتی حضرت حمزه به شهادت می رسند، از خاکشان تسبیح می سازد و اینگونه یک انقلاب حرکتی و فرهنگی به راه می اندازد و مردم را متوجه می کند. خیلی از روایات برای کوبیدن اعمال حضرت زهرا(س) و زینب(س) است، به خاطر رشادت هایشان و به خاطر اینکه در مقابل ظالمان می ایستادند. همین خانم مقابل مردان می ایستد و از حق دفاع می کند. خود حضرت امام بارها گفته اند که انقلاب اسلامی به این معنی نیست که زنها بروند توی پستوها؛ یعنی اصلاً حضرت زهرا اینگونه نبودند، همان طور که اشاره فرمودید خانم«ام ابیها» هستند، به این خاطر اصلاً روایتی هست که «من سرَّ فاطمه سرّنی و من سرّنی سرّالله» حتی گریه های ایشان سیاسی بوده وقتی دست امام حسن و حسین(ع) را بعد از پدر بزرگوارشان می گرفتند و روی تپه ای می رفتند و گریه می کردند تا کسانی که آنجا هستند و هنوز این حدیث در گوششان هست متوجه شوند که جریان از چه قرار است و چه کسی این را ناراحت کرده است؟ کسی که او را ناراحت کرده پیغمبر را و در نهایت خدا را ناراحت کرده است، خوب این حرکات حضرت زهرا - سلام الله علیها - باید به گونهای ترسیم شود که برای نسل جوان الگو قرار بگیرد.
منبع: نشریه حضور؛ شماره 32، صفحه 170