آداب

آداب

جمع ادب است مراد رسوم و قواعد و سنن است که رعایت آنها در شریعت و طریقت لازم است.

 

  ابو العباس ابن عطا گوید: من اکرم نفسه بآداب السنه نور اللّه قلبه بنور المعرفه و لا مقام اشرف من مقام متابعه الحبیب فی اوامره و افعاله و اخلاقه و التأدب بآدابه قولا و فعلا و عزما و عقدا و نیه (طبقات الصوفیه ص 268) و باز گوید: من تأدب بآداب الصالحین فانه یصلح بساط الکرامه و من تأدب بآداب الاولیاء فانه یصلح بساط الغربه و من تادب بآداب الصدیقین فانه یصلح بساط المشاهده و من تأدب بآداب الانبیاء فانه یصلح بساط الانس و الانبساط. (طبقات الصوفیه ص 270 )

  که هر یک از مراتب و مراحل سلوک را آدابی است که در بدایت حال و نهایت آن باید رعایت آن آداب بشود و فقر را نیز آدابی است که گویند من آداب الفقیر فی فقره ترک الملامه و یفتقر من ابتلی بطلب الدنیا، الرحمه و الشفقه علیه و الدعاء له لیریحه اللّه من تعبه فیها (طبقات الصوفیه ص 251 )

  ابراهیم شیبان در مورد آداب ظاهر و باطن گوید: تعلم العلم لآداب الظاهر و استعمل الورع لآداب الباطن (از طبقات ص 402 و 452 )

  ابو اسحاق گوید: القیام بآداب العلم و شرائعه لا یبلغ بصاحبه إلا مقام الزّیاده و القبول (طبقات ص 411 )

  ترکیبات در معانی عرفانى‏

  آداب صُحبَت‏

 

  خواجه عبد اللّه گوید :

  و آن رهی را با توجه درمانست چون شکیبائی در شریعت از بندگی نشانست، و ناشکیبائی در حقیقت عین فرمانست، میان این و آن رهی را با تو چه برهانست؟ خداوندا هر کسی را آتشی در دل است.

  اما آداب صحبت با خلق آنست که نصیحت‏کردن و شفقت نمودن از هیچ مسلمان باز نگیری و خود را از همه کس کمتر دانی و حق همه کس فرا پیش خویش داری انصاف همه از خود بدهی، بطریق ایثار و مواسات و حسن خلق.

  ( از عده ج 2 ص 623 )

  آداب عِشرَت و صحبت‏

  - و اذا حییتم بتحیه، خدای بزرگوار، کردگار مهربان نیکوکار در این آیت رهیگان خود را تعلیم مى‏کند بآداب عشرت و صحبت که هر که آراسته ادب نباشد شایسته صحبت نباشد و صحبت سه قسم است، یکی با حق است بادب موافقت، دیگری با خلق است بادب مناصحت سوم با نفس است بادب مخالفت و هر آن کس که پرورده این آداب نیست وی را با راه مصطفی هیچ کار نیست، مصطفی را اول آراسته ادب کرد.

  « ادبنی ربی فاحسن تأدیبی »

  لاجرم حضرت بجای آورد، و با خلق خدا ادب صحبت نگاه‏داشت، تا از وی باز گفت «إِنَّکَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِیمٍ »

  و اصول آداب صحبت در معاملت با خلق آنست که علم در هر معاملت بکار داری و شریعت را بزرگ داری، و سنت و اهل آن گرامی داری و از بدعت و اهل آن بپرهیزی و از جای تهمت و گمان برخیزی و در پرستش خدا از وساوس و عادات ریاء و جهل و کاهلی دور باشی و خود را در حق فانی و نیست انگارى.

پیر طریقت گفت: خداوندا یکدل پر درد دارم و یک جان پر زجر، عزیز دو گیتی این بیچاره را چه تدبیر، خداوندا درماندم نه از تو و لکن درماندم در تو، اگر هیچ غایب باشم گوئی کجائی، و چون با درگاه آیم در را بنگشائی، خداوندا چون نومیدی در ظاهر اسلام حرمانست، امید در عین حقیقت بى‏شک نقصانست.