سخنرانی دکتر ابراهیمی دینانی در همایش ملی عشق و محبت از دیدگاه اهل بیت علیهم السلام

اساس خلقت، محبت است/محبت همیشه منتهی به معرفت می‌شود

غلامحسین ابراهیمی دینانی،  ۳ اردیبهشت‌ماه در همایش ملی «عشق و محبت از نگاه اهل بیت(ع)» که در دانشگاه شیراز برگزار شد، گفت: در حقیقت عشق جز محبت چیزی نیست و محبت جز عشق چیز دیگری نیست.
وی افزود: محبت و عشق دو واژه به یک معنی است ولی عشق دارای مراتب است از عشق حق تبارک و تعالی گرفته تا عشق پروانه به شمع، بنابراین عشق شدت محبت است همانطور که در آیه ۱۶۵ سوره بقره آمده است: «... أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ؛... به خدا محبت بیشترى دارند».

 

 

«أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» یعنی عشق
دینانی با یادآوری اینکه کلمه عشق در قرآن نیامده است ولی «أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» یعنی عشق، افزود: اینکه کلمه عشق در قرآن نیامده است خود داستان ادبی دارد؛ کلمه عشق در عربی که اصل آن هم عربی است یعنی عشقه، پیچکی که به درخت می‌پیچد، به یک معنی که آن درخت را دوست دارد ولی وقتی تمام درخت را می‌گیرد از رشد آن جلوگیری می‌کند و چون این جنبه منفی دارد شاید به همین لحاظ کلمه عشق در قرآن نیامده و به جای آن محبت آمده است.
عضو فرهنگستان علوم با بیان اینکه محبت یک آیه ساری در کائنات است، گفت: از ذره تا کهکشان سراسر هستی محبت است؛ همه انسان‌ها عشق و محبت را می‌شناسند مادر به فرزندش بسیار محبت دارد و کودک وقتی به سراغ سینه مادر می‌رود همه از روی محبت است لذا همگان عشق و محبت را تجربه کرده‌اند.
وی در ادامه به دو واژه وحدت و کثرت اشاره کرد و افزود: کمتر کسی است که معنی وحدت و کثرت را ندادند؛ اینجا هم تقابلی بین وحدت و کثرت است، واحد کثیر نیست و وحید کثیر نیست و این عالم پر از وحدت و کثرت است؛ سئوالی که در اینجا مطرح است این است که کثرت را بیشتر می‌شناسید یا وحدت؟ یا اینکه ما کثرت را بیشتر می‌بینیم یا وحدت را؟
دینانی ادامه داد: ظاهراً قرآن کریم به این مطلب اشاره داشته است «أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَینَینِ(۸) وَلِسَانًا وَشَفَتَینِ؛ آیا دو چشمش نداده‏ ایم(۸) و زبانى و دو لب» (آیات ۸ و ۹ سوره بلد) دو چشم و دو گوش اما با دو چشم یک چیز را می‌بینیم و با دو گوش یک صدا را می‌شنویم و این‌ها خود اسرار دارد.

 

 

وحدت مهم‌تر است یا کثرت
چهره ماندگار و استاد فلسفه با طرح این سئوال که وحدت مهم‌تر است یا کثرت؟ و همچنین کثرت از وحدت می‌آید یا وحدت از کثرت، گفت: اگر از عرفا و حکما این سئوالات را بپرسیم می‌گویند کثرت از وحدت می‌آید و اگر از علم جدید بپرسیم می‌گویند وحدت یک امر انتزاعی است و تمام مسئله توحید اینجاست.
وی با بیان اینکه عشق و محبت، مقدمه توحید است، گفت: خداوند واحد است؛ اکنون که واحد است پس چرا اینقدر کثیر خلق کرده است؟ اصل سنخیت در عالم هستی از محبت است و محبت، سنخیت است چنانچه می‌گوید کند هم‌جنس با هم‌جنس پرواز.
دینانی با یادآوری اینکه هیچ موجودی ضد خود را دوست ندارد، گفت: سئوال اینجاست وحدت به کثرت می‌آید یا کثرت وحدت را می‌آفریند؟ خداوند در قرآن و همه کتب آسمانی حتی در تورات وقتی خود را معرفی می‌کند به جز واژه‌های علیم و حکیم و غیره، می‌فرماید «إِنِّی أَنَا» یعنی من، منم. یعنی خداوند وقتی می‌خواهد خود را معرفی کند نمی‌گوید خالق‌السموات و الارض، بلکه می‌گوید من، منم؛ این یعنی وحدت؛ اساساً من و تمام شد و یک دانه من بیشتر نیست و آن من، من خداوند است و مابقی من‌ها قلابی است.
رئیس انجمن حکمت و فلسفه ایران با طرح این سئوال که عشق وحدت است یا کثرت؟، گفت: اولاً عشق آنجاست که حسن است؛ اصلاً عشق آنجایی است که زیبایی هست یا زیبایی همه جا هست؟ زیبا را دوست داریم یا نازیبا؟ هرچه زیباست عشق هم هست؛ چون زیباست، عاشقیم یا چون عاشقیم زیباست؟ اول زیبایی بعد عشق یا اول عشق بعد زیبایی؟
وی بیان کرد: سئوالات دیگری که در اینجا مطرح می‌شود این است که تمام افراد کره زمین اعم از مؤمن و کافر و شرقی و غربی، موجود می‌بینیم یا وجود؟ پاسخ این است که همه موجود می‌بینیم اما آیا بین موجود و وجود فرق است یا خیر؟ این دو، دو معنی دارد یا یکی، یقینا دو معنی دارند؛ وجود از موجودات است یا موجودات از وجود هستند؛ اگر از امروزی‌ها این سئوال را بپرسند باز هم می ‌گویند انتزاعی است زیرا دنیای علمی می‌گوید موجودات هستند آن هم با معنی انتزاعی اما اگر شخصی مانند ملاصدرا بپرسیم می‌گوید وجود اصل است و موجودات تجلی وجود است و فکر نمی‌کنم کسی وجود را ببیند اما آیا موجود را بدون وجود می‌توان دید؟ پاسخ خیر است موجود بدون وجود نمی‌توان دید؛ اما موجود را می‌بینیم و وجود را نمی‌فهیم.
دینانی با یادآوری اینکه موجود محسوس و متخیل و معقول است اما وجود نامحسوس و متخیل نیست، گفت: تصوری از وجود نداریم و فقط می‌گوییم چون ظرف حس و عقل ما محدودتر از آن است که وجود را در خود جای دهد؛ وجود را موجود می‌کند در خود جای می‌دهد و این یک هنر انسان است.

 

 

تصور همه از خداوند یکی نیست
این استاد فلسفه خطاب با جمع حاضر تأکید کرد: همه شما موحد هستید و به وحدانیت خداوند باور دارید؛ مناجات و دعا می‌کنید و از خداوند درک دارید اما آیا آن درکی که از خداوند داریم و نماز و عبادت می‌کنیم، همان خدا در ذهن می‌آید و آن صورت ذهنی شما خداست؟ همه شما به یک نوع صورت ذهنی از خدا دارید؟ همه موحد هستیم اما تصوراتمان از خدا مثل هم است یا فرق دارد؟ هیچ دو فردی نمی‌بینیم که یک گونه از خداوند تصور دارند، همه هم خدا را می‌گویند و به تعداد افراد آدمیان تصور از خداوند است.
وی اظهار کرد: در قرآن کریم آمده است که « سُبْحَانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یصِفُونَ؛ منزه است پروردگار تو پروردگار شکوهمند از آنچه وصف مى کنند» (آیه ۱۸۰ صافات) یعنی از آنچه تو می‌گویی، خدا از این‌ها بالاتر است، آنکه فکر می‌کنیم خدا نیست بلکه خداوند پاک است از آنچه که در تصور تو می‌آید.
دینانی با بیان اینکه چه کسی می‌تواند خداوند را آنچنان که باید توصیف کند؟ تأکید کرد که همه ما به اندازه فهم خودمان، خدا را می‌فهمیم و این کلمه سبحان بسیار مهم است؛ در نماز نیز بعد از اینکه حمد و سوره را می‌خوانیم می‌گوییم الله اکبر یعنی خداوند از تمام این‌هایی که گفتیم بالاتر است. 
رئیس انجمن حکمت و فلسفه ایران باز هم به مقوله عشق و محبت اشاره کرد و گفت: ظاهر این جمله کفرآمیز است اما باطنش تماماً فلسفی است و آن اینکه هیچ موجودی در این عالم هستی جز خودش را دوست ندارد. دائم نگویید خدا را دوست داریم زیرا خودتان را دوست دارید و نمی‌توانید غیر از خودتان را دوست داشته باشید. همان قدر که از خود گذشتگی و ایثار می‌کنید و برخی‌ها خود را فدای معشوق می‌کنند؛ مجنون هم لیلی را دوست دارد که در جانش است و در واقع خود را دوست دارد.
وی با تصریح اینکه ممکن است بگوییم چقدر خودخواه هستیم، گفت: به حق خود حق تعالی قسم، خداوند فقط خودش را دوست دارد. اصلاً ما که هستیم که خداوند آن‌ها را دوست داشته باشد؛ خداوند اگر بخواهد دوست داشته باشد، بهترین چیزها را دوست دارد نه کوچک‌ها را؛ خداوند حکمت مطلق است و بهترین چیزی که خداوند می‌تواند دوست داشته باشد خودش است و چون خودش را دوست دارد تجلیاتش را هم دوست دارد، همه عالم تجلیات حق است و چیزی از حق جدا نیست و اگر جدا کردیم، مشرک هستیم.
دینانی با تأکید بر اینکه خداوند همه جا حضور دارد، نقطه‌ای در عالم هستی پیدا کنید که خداوند حضور ندارد و در حقیقت ما جلوه‌های حق تعالی هستیم، گفت: حضرت ختمی مرتبت جلوه کامل حق تعالی است؛ کامل‌ترین جلوه، اهل بیت و ختمی مرتبت هستند و اهل بیت(ع) این عشق‌ها را یاد می‌دهند که حتی کعبه هم به استقبال فرد می‌رود.

 

 

عالم نتیجه محبت است
این استاد فلسفه گفت: عالم نتیجه محبت است و سراسر هستی جلوه محبت است و اولین محب، خود خداوند است. خداوند در حدیث قدسی فرموده است، مخفی است و برای هیچکس ظاهر نمی‌شود و هر چه هست در هستی تجلی پیدا کردم.
وی با تصریح اینکه خداوند در تمام هستی ظهور پیدا کرده است، گفت: یکی پس از دیگری جلوه‌های حق است و در این جلوه‌ها منتهای حق حد ندارد و هم عقل و هم نقل می‌گوید که جلوه‌های منتهی حق، حد ندارد.

 

 

در عالم هستی تکرار نیست
دینانی با اشاره به آیاتی از قرآن کریم، این نکته را یادآور شد که یوم در قرآن کریم یعنی لحظه، گفت: در عالم هستی تکرار نیست؛ پس آیا این عالم تازه است یا کهنه؟ مسلماً عالم پیوسته تازه است و اگر ما کهنه دیدیم، این ذهن و چشم ماست که کهنه است.
رئیس انجمن حکمت و فلسفه ایران با اشاره به آیه ۱۱۷ سوره بقره « بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ...؛ پدید آورنده آسمانها و زمین...» گفت: بدیع یعنی تازه و خداوند بدیع است و چون بدیع است مبدع است پس سئوال اینجاست خدا کهنه است یا تازه؟ مسلماً تازه و چیزی تازه‌تر از خداوند در عالم پیدا نمی‌کنید و حق تعالی تازه‌تر از هر چیزی است.
اندکی صبر نمایید...