نشست "کوشش عاشق یا کشش معشوق( درنگی در نطریه آن سری بودن عشق)" با حضور دکتر ایرج شهبازی،دوشنبه دوم دی ماه 98 ، در انجمن علمی عرفان اسلامی ایران برگزار شد.
دکتر ایرج شهبازی در سخنان خود فرمودند: یکی از مسائل بسیار بحثبرانگیز در فرهنگ عرفانی ما آن است که آیا وصال محبوب به کوششِ عاشق بستگی دارد یا به کشش معشوق؟ این پرسش در فرهنگ دینی اینگونه مطرح میشود که آیا هدایت امری است آنسری، یا اینسری؟ یعنی هدایت شدن انسان به کوشش خودِ او بستگی دارد یا تماماً موقوف ارادۀ حق است؟ این پرسش به گونهای دیگر هم مطرح شده است و آن اینکه «یافتن بر جُستن مقدّم است یا جُستن بر یافتن»؟ یعنی خدا را نخست مییابیم، آنگاه به جستجوی او برمیخیزیم، یا یافتن خدا منوط به جستجوی ماست؟
وی افزود: بزرگانی مانند شبلی و خرقانی و خواجه عبدالله انصاری و حافظ به این راه رفتهاند که «عشق کاری است که موقوف هدایت باشد» و «کشش چو نبود از آن سو، چه سود کوشیدن»؟ و بزرگانی همچون جنید و سهل تستری نیز بر این باور بودهاند که مشاهدات ثمرۀ مجاهدات هستند و خدا را تا نیابند، نجویند. بایزید نیز بر این گمان بوده است که با جُستن نمیتوان به خدا رسید، ولی البته جز جویندگان خدا را نمییابند! به دلایل گوناگون، به تدریج در جامعۀ ما نظریۀ «آنسری بودنِ عشق» با اقبال عمومی مواجه شده و غالب عارفان و متفکران به این نتجیه رسیدهاند که رسیدن به خدا ربطی به کوشش بشری ندارد و تماماً به ارادۀ حق بازبسته است.
به یاری خدا در این سخنرانی، میکوشم نظریۀ «آنسری بودنِ عشق» را به دقت توصیف و تحلیل کنم، مبانی خداشناختی و جامعهشناختی آن را تبیین کنم و نهایتاً با نگاهی انتقادی آن را بررسی کنم. تببین نظریۀ مولانا دربارۀ این مسألۀ بسیار مهم و نیز تفاوتهای «سالک مجذوب» و «مجذوب سالک» از بخشهای جالب این سخنرانی است. این نظریه در عین حال که نقاط مثبت فراوانی دارد، میتواند موجبات ناامیدی انسان را فراهم آورد و او را نسبت به کوششها و مجاهدتهای خود بیاعتماد کند؛ بنابراین لازم است که مبانی این نظریه و آثار و نتایج آن را به دقت تمام بازخوانی و نقد کنیم و نظریهای را مطرح کنیم که برای کوششهای بشری ارج و اعتبار بیشتری قائل باشد و در عین حال به سرکشی و خودبینی او هم نینجامد