بازدید از بنیاد ملاصدرا در بوسنی و سخنرانی خانم دکتر طباطبایی در این بنیاد

 

خانم دکتر طباطبایی به همراه آقای دکتر محمود شیخ از اعضای هیئت مدیره انجمن و هیأت اعزامی از جمهوری اسلامی ایران روز پنج شنبه 24/03/1403 از بنیاد ملاصدرا در بوسنی و هرزگوین بازدید و از نزدیک با فعالیتهای این بنیاد آشنا شدند و در این مرکز خانم دکتر طباطبایی به ایراد سخن پرداختند که در ادامه این گزارش آمده است:

بنیاد ملاصدرا در سال 1384 به صورت رسمی فعالیت خود را در بوسنی و هرزگوین آغاز کرده است. این بنیاد در چند سال گذشته توفیق یافت تا شماری از آثار ارزشمند متفکران بزرگ اسلامی در زمینه­ های فلسفه، عرفان، اخلاق، خانواده، تربیت و مانند آن را ترجمه و منتشر کند و در اختیار علاقه­مندان به این کتاب­ها قرار دهد.

آثار منتشر شده از سوی این بنیاد به دلیل شهرت جهانی نویسندگان و اهمیت موضوع­های آنها مورد توجه بسیاری قرار گرفته و جای خود را به خوبی در میان علاقه­ مندان باز کرده است.

از برنامه­ های بنیاد ملاصدرا، برگزاری میزگردهای تخصصی با موضوع­های فکری و معنوی و مورد نیاز علاقمندان می­باشد.

 

خلاصه سخنرانی خانم دکتر طباطبایی:

 

عشق در دیوان امام خمینی

اشعاری که در دیوان امام جمع آوری شده در نتیجه عصاره باورهای ایشان است که در قالب نظم با بکار بردن اصطلاحات عرفانی و عدم تکلف­هایی که لازمه غزل و شعر است ریخته شده. یکی از موضوعاتی که امام در آثار فلسفی و عرفانی خود به آن پرداخته مسئله عشق است که من به برخی از آنها در چند بند اشاره می­کنم.

الف) آفرینش بر پایه عشق استوار است.

امام در کتاب در مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه به این مطلب پرداخته و می­نویسند: زمین و آسمان بر پایه عشق استوار است.

نمونه در دیوان: در غزل پرتو عشق ص 62 می­سرایند:

من چه گویم که جهان نیست بجز پرتو عشق                 ذوالجلالی است که بر دهر و زمان حاکم اوست

ب)یکی دیگر از باورهای امام، داشتن فطرت عاشقانه انسان است که امام به آن پرداخته و در دیوان هم مطرح شده.

در نگاه امام فطرتهای الهی از موهبت­ها و الطاف الهی است. مهمترین امر فطری، که انسانها برآن مفطورند فطرت عاشقانه است.

در کتاب شرح چهل حدیث ص184 می­نویسند: انسان فطرتاً عاشق کمال مطلق است. این نور فطرت انسان را هدایت می کند. یکی از فطرتهایی که جمیع انسانها بر آن سرشته شده اند فطرت عشق به کمال است.

نمونه در دیوان صفحه 174 غزل ساحل:

مهر کوی تو در آمیخته در خلقت ما                  عشق روی تو سرشته است به آب و گل من

ج) از باورهای امام، معشوق یکی بیش نیست

محبوب حقیقی و وجود حقیقی فقط حق تعالی است و همه موجودات فطرتاً محب و دوستدار او هستند و به سوی او هم در حرکتند.

ص66. غزل محفل دلسوختگان

عاشقم عاشق و جز وصل تو درمانش نیست          کیست کاین آتش افروخته در جانش نیست

د) باور دیگر امام ناکارآمدی علم حصولی و عقل مکسبتی در رسیدن به کمال و معبود حقیقی است و عشق را مرکب اصلی در رساندن انسان به کمال مطلق می­دانند.

شیخ محمود شبستری می­نویسد:

ورای عقل طوری دارد انسان       بشناسد بدان اسرار پنهان

امام خمینی بر این باورند برای ادراک جمال معبود هیچ راهی جز راه عشق وجود ندارد و حقیقتی که با عشق دریافته می­شود هرگز از عقل و برهان به دست نمی­آید.

«از درس و بحث مدرسه­ام حاصلی نشد     جز حرف دلخراش پس از آن همه خروش»

عقل بشر محدود است و بر نامحدود اشراف و احاطه پیدا نمی­کند. عقل برای وصول معبود ناتوان است. در غزل خانقاه دل ص46 می­گویند:

به می بربند راه عقل را از خانقاه دل        که این دارالجنون هرگز نباشد جای عاقلها

در نگاه امام عبادت و پرستش خدای نیز باید از مراحل عابدانه و زاهدانه بگذرد و عاشقانه شود.

در نگاه امام پذیرش دین هم باید با عقل شروع شود ولی در حد عقل نماند و عاشقانه باشد.

در غزل سلطان عشق ص 107 می­گویند:

گرسوز عشق در دل ما رخنه­گر نبود                  سلطان عشق را به سوی ما نظر نبود

در صفحه 67 و غزل مستی عاشق نیز بر توانایی عشق در رساندن انسان به کمال مطلق و معشوق حقیقی تاکید دارند.

رهرو عشقی اگر خرقه و سجاده فکن                 که بجز عشق تو را رهرو این منزل نیست

ذ) ویژگی وادی عشق در نگاه امام بی­هوشی و سرگردانی است و میخانه نیز، خانه عاشقانی است که از خود و منیت و انانیت رها شده­اند.

در صفحه 129 آورده­اند:

شاگرد پیر میکده شو در فنون عشق                 گردن فراز بر همه خلق اوستاد باش

ر) به باور امام، میان عشق و فنای از خود رابطه مستقیم وجود دارد؛ فنا و نیستی که آمال و آرزوی همه عارفان است جز از طریق عشق و سرسپردگی به معشوق به دست نمی­آید.

در غزل مستی عاشق صفحه 67 آورده­اند:

بگذر از خویش اگر عاشق دلباخته­ای                 که میان تو و او جز تو کسی حائل نیست

ز) در نگاه امام سر بر آستان معبود گذاشتن است عین آزادگی است که تنها با عشق ممکن می­شود

در صفحه 70 آورده­اند:"آنکه سر در کوی تو نگذاشته آزاده نیست"

س) عاشقان که فقرای حقیقی هستند؛ فقر خود و غنای معبود را دریافته­اند. اینان لایق کوی محبوبند و در بالاترین و مقدس­ترین مکان جای دارند.

در غزل درگاه جمال صفحه 48

عاشقان صدرنشینان جهان قدسند                    سرفراز آنکه بدرگاه جمال تو گداست

و در پایان از امام می­شنویم که در غزل ساغر فنا صفحه (175) می­گویند:

تا هست واژه­ای ز تو در بین واژه­ها                             تا هست رونقی ز تو و گفته­های تو

هرگز نه آنچه در خور عشق است عاشقی                      تا یک نشانه­ای نبود از فنای تو

 

اندکی صبر نمایید...